بخشی از متن:
بخشی از مقدمه:
یکی از مباحثی که همواره جنجال بر انگیز بوده و در تاریخ بیش از همه چیز به آن پرداخته اند مسألة جبر و اختیار است و جبر و اختیار مسألة بسیار سرنوشت ساز است که انسان اگر قایل به اختیار باشد یک نوع تصمیم میگیرد و عمل میکند و اگر گرایش به سوی جبر پیدا کند به سوی سرنوشت دیگری به پیش خواهد رفت، این مبحث رنگ فلسفی و کلامی دارد ولی در روانشناسی از دو جهت مطرح میشود:
1. از آنجهت که روانشناسی در آغاز شاخهای از فلسفه بوده است وقتی جبر و اختیار در فلسفه مطرح میگردد در این علم نیز باید مطرح باشد.
2. برخی از مکاتب روانشناسی که در آینده برخواهیم رسید انسان را مانند یک ماشین فرض میکنند که از خود هیچ اراده و اختیاری ندارد و آنچه استاد ازل گفت بگو میگوید، تعاملات فیزیولوژیکی است که انسان را به هر سمت و سویی که بخواهد میکشاند و انسان از خود هیچ ارادهای ندارد از جهتی نیز این بحث در روانشناسی مطرح است که آیا محیط و وراثت بر سرنوشت انسان تأثیر دارد یا خیر؟ بسیاری این تأثیر را پذیرفته و مسلم نیز هست که محیط و وراثت بر انسان تأثیری بسیار شگرفی دارد که برخی به طور کامل انسان را تابع محیط و وراثت دانستهاند ولی حقیقت همان است که در کلام شیعی مطرح میشود و انسان را دارای اختیار به حساب میآورد. ...
فهرست مطالب:
مقدمه
مفهوم جبر و اختیار
پیشینه
محیط و وراثت
انواع جبر گرایان
جبر و اختیار در روانشناسی
مکتب های اختیار گرا
مکتب نو روانکاوی
مکتب انسان گرایی
مکتب یادگیری اجتماعی
مکتب شناختی
مکتب صفت گرا: وراثت شناسی شخصیت
نتیجه
منابع